کد مطلب:315091 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:222

سه کیسه زر
ابن زیاد لعنة الله علیه به شریح قاضی گفت: نظرت در كشتن امام حسین علیه السلام چیست؟

شرح در پاسخ او قلمدانش را به سرش زد، طوری كه سرش شكست



[ صفحه 239]



و گفت: آیا من فتوا به قتل حسین علیه السلام دهم؟ حسین علیه السلام بی گناه است.

شب هنگام كه ابن زیاد دو، سه كیسه زر كه هر كیسه به قدر صد اشرفی ارزش داشته، برای شریح فرستاد. وای از این مال! شریحی كه روز قبل چنان عزتی داشت و می گفت: آیا من فتوا به قتل حسین علیه السلام دهم؟ سه كیسه زر چنان ذلیلش كرد وقتی فردا در مجلس حاضر شد.

ابن زیاد گفت: درباره ی حسین علیه السلام چه فكر می كردی؟

این خبیث با كمال جرأت گفت: هر چه فكرش كردم، می بینم كه كشتن حسین علیه السلام لازم است.

چرا؟ زیرا می خواهد فساد كند (!!) كشتن امام حسین علیه السلام امر آسانی نبود.

ابن زیاد ولد الزنا می دانست كه چه طور مردم را مهیج كند كه شمشیر بر روی حسین علیه السلام بكشند. تا این فتوا را داد، ابن زیاد حرام زاده گفت: بگویید: فتوا را در مسجد روی منبر برای همه بخوانند.

وقتی مسلمان ها آمدند، گوش كردند و همه گفتند: سمعنا و أطعنا.

بعد گفت: هر كس می خواهد برای رضای خدا كار كند، آماده شود برای جنگ با حسین (!!)

از آن طرف در بیت المال را باز كرد.

آیا كسی هم به یاری حسین علیه السلام آمد؟

بلی دو پیرمرد سراغ دارم كه هر كدامشان كه یك مرد كه نه، بلكه هزار مرد بودند. یكی حبیب بن مظاهر و دیگری مسلم بن عوسجه.

این دو بزرگوار شب ها حركت می كردند و روزها پنهان می شدند كه مبادا آنها را بگیرند. چه مردانی هر چند عددشان كم بود، ولكن به حسب ایمان مردان بزرگی بودند. [1] .



[ صفحه 240]




[1] روضه هاي شهيد محراب آيت الله دستغيب ص 184.